ذهن نوشته های یک دیوانه

ساخت وبلاگ
از راهرو و از ساختمان خارج شدم و توی پیاده رو ایستادم. هنوز صدایش را می شنیدم"جو! جو! کجایی، جو!" جو نمی آمد. نمی شد به آدم ها اعتماد کرد. هر طور حساب میکردی باز آدم ها ارزش اعتماد کردن نداشتند. ***** ذهن نوشته های یک دیوانه...
ما را در سایت ذهن نوشته های یک دیوانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6zehn-neveshtee بازدید : 13 تاريخ : سه شنبه 2 بهمن 1397 ساعت: 22:16